تنزیل در لغت عرب
نزول تدریجى است و انزال , نزول
دفعى , حق سبحانه مى فرماید : انا انزلناه
فى لیلة القدر . ما قرآن را یک بار در شب قدر نازل کرده ایم آن همه حقائق
گرانقدر یک بار به صورت انزال بر قلب خاتم القاء شده است انا سنلقى علیک قولا ثقیلا
( 2 ) پس از آن در مدت بیست و سه سال نجوما و تدریجا باذن الله پیاده شده
است و قرآنا فرقناه لتقرأه على الناس على
مکث و نزلناه تنزیلا ( 3 ) .
پاورقی:
2 سوره مزمل , آیه 6 .
3 سوره الاسراء , آیه 107 .
در حکمت متعالیه مثلا در مبحث اتحاد عاقل و معقول اسفار مبرهن است که چون نفس از قوه به فعل رسیده است و عقل بسیط گردیده است همه اشیاء خواهد شد زیرا که ادراک معقولات
غیر متناهى براى عقل بسیط محقق است
, این اصل رفیع ذوالقدر در اعتلاى به فهم خطاب محمد صلى الله علیه و آله انا انزلنا فى لیلة
القدر حجتى بالغ و برهانى باهر است ( 1 ) . آیات
قرآنى جوامع کلم اند , این کلمات
جامعه خزائن الهى اند آن قلبى صاحب
مقام ولایت تکوینى است که وعاى این خزائن الهى گردیده است . حضرت
آدم اهل بیت , امام زین العابدین
على بن الحسین علیه السلام فرمود :
آیات القرآن خزائن فکلما فتحت خزانة ینبغى لک ان تنظر ما فیها ( 2 ) .
از سبط اکبر پیغمبر حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام در بیان وسعت
قلب خاتم صلى الله علیه و آله حدیثى به
این مضمون مروى است که : چون خداوند متعال
قلب پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را
وسیع ترین قلب ها یافت قرآن کریم را بر او
نازل فرمود , و انه لتنزیل رب العالمین نزل به الروح الامین على قلبک لتکون من المنذرین ( 3 ) ,
الم نشرح لک صدرک .
شیخ عارف محیى الدین عربى در فص شعیبى فصوص الحکم گوید :
قلب العارف بالله هو من رحمة الله و هو
اوسع منها فانه وسع الحق جل جلاله و رحمته لاتسعه .
و در فص اسحاقى از عارف بسطامى نقل کرده است که لوان العرش
پاورقى :
1 فصل 16 , طرف اول , مرحله دهم اسفار , ص 294 , ج 1 . 2 کافى
, ج 2 , معرب , ص 446 .
3 سوره شعراء , آیه 195 .
و ما حواه الف الف
مرة فى زوایة من زوایا , قلب
العارف ما أحس به . و پس از نقل
این کلام از عارف مذکور , گوید : و هذا
وسع ابى یزید فى عالم الاجسام , بل اقول لوان مالایتناهى وجوده یقدر انتهاء وجوده
مع العین الموجدة له فى زاویة من زوایا قلب
العارف ما أحس بذلک فى علمه فانه قد ثبت ان القلب
وسع الحق و مع ذلک ما اتصف بالرى فلو امتى ارتوى . این بیان شیخ کلامى
کامل و سخنى به غایت نیکو است که ابو یزید و ابو سعیدها خوشه چین خرمن ختمى
مرتبت اند . قلبى که مهبط و محتد انا انزلناه فى لیلة القدر است به تقدیر آحاد رعیت مقدر نمى گردد به قول متأله سبزوارى :
آفاق دیدم انفس رسیدم
من ذایدانیه ما شفته قط
صد چون سرو شش حلقه بگوشش
ناخوانده او لوح ننوشته او خط
هر اثرى نمودار دارائى مؤثر خود
است , همانطور که حق سبحانه غیر متناهى
است کتاب
او نیز غیر متناهى است . قوله
سبحانه : قل کل یعمل على شاکلته ( 1 ) .
عارف بسطامى گوید : اگر عرض با آنچه که حاوى
آنست هزار هزار برابر یعنى یک میلیون برابر گردد و در گوشه اى از گوشه هاى
قلب عارف
بالله قرار گیرد , احساس بدان نمى کند . صاحب فصول گوید بلکه سعه قلب فوق آنست
که قد ثبت ان القلب وسع الحق و این کلامش اشارت به این حدیث شریف قدسى دارد که
لایسعنى ارضى و لاسمائى ولکن یسعنى قلب
عبدى المؤمن , یعنى :
پاورقى :
1 سوره الاسراء , آیه 85 .
گفت پیغمبر که حق فرموده است
من نگنجم هیچ در بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان اى عزیز
در دل مؤمن بگنجم اى عجب
گر مرا جوئى در آن دلها طلب
صاحب فصوص و فتوحات
در یکى دیگر از کتابهایش به نام الدرالمکنون و الجوهر المصون فى علم
الحروف نکته اى لطیف درباره قرآن مجید دارد که یأتى یوم القیامة
بکرا[ ( لا یعلم تأویله الاالله]( وقتى
قیامت شما قیام کرده است , قرآن مجید را با اینکه آن همه کتب تفاسیر انفسى و غیر انفسى در تفسیر آن نوشته
اند , مى بینید که بکر است هنوز قرآن دست
نخورده است و خود محیى الدین عربى نود و
پنج جلد کتاب در تفسیر انفسى قرآن نوشت . نوع تفسیر اهل عرفان تفسیر انفسى است لذا به حسب
ظاهر هضم مطالب آنان براى افکار
اکثرى سنگین است , در قبول آن استنکاف
دارند و چنین گمان دارند که با ظواهر امور مطابقت
ندارد ولى حقیقت أمر این است که :
چون به چشمت داشتى شیشه کبود
زین سبب عالم کبودت
مى نمود
ما باید به فهم خطاب محمدى صلى الله علیه و آله اعتلاء و ارتقاء
بیابیم و در واقع قرآن بیانگر مقامات مسیر
تکاملى انسان است و انسان را عوالم است و این فریق , بطون و تأویلات و مقامات
و اسرار آیات را به اندازه اعتلاى
وجودى و درایت و بینشى که یافته اند تفسیر
مى نمایند تا شرح صدر مفسر چه قدر بوده باشد , و به قول متأله سبزوارى در اول
اسرار الحکم : تا مشکلى مى رسد تبادر به رد و انکار نکنید که مطلب عالیه را فهمیدن هنر است نه رد و انکار .
منبع: کتاب ولایت تکوینی اثر علامه حسن زاده آملی