نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی--إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9) (این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی--إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9) (این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9)
(این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۰:۰۱
علی کارگر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۹
علی کارگر

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 59 ثانیه 

فرمایشات عرشی حضرت علامه حسن زاده آملی در مورد نظارت بر اموال واحوال قضات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۴۹
علی کارگر

اخلاق عارف

شیخ الرئیس در مقام عرفان مى گوید: عارف ، خوشرو، و خندان و متبسم است و از روى تواضع به کوچک تر، همان طور احترام مى کند که به بزرگ تر، و از دیدن افراد گمنام ، همان قدر خوشحال مى شود که از دیدن افراد نامدار؛ چگونه شاد نباشد و به وجد نیاید در حالى که به حق و همه چیز به این سبب که خداوند را در آن مى بیند شادمان است ، و چگونه براى او همگان یکسان نباشند، در حالى که همه نزد او اهل رحمت اند که مشغول باطل اند. تا آن جا که مى گوید: عارف ، شجاع است و چگونه شجاع نباشند در حالى که او از مرگ هراسى ندارد، و بخشنده است و چگونه بخشنده نباشد در حالى که از محبت باطل برکنار است ، و او حقد و کینه ها را فراموش مى کند و چگونه چنین نکند در حالى که ذکرش مشغول به حق است .
منبع:پند های حکیمانه حضرت علامه حسن زاده آملی

‬‎
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۲۷
علی کارگر

از روایات  استفاده مى شود که حال رسول الله صلى الله علیه و آله در هنگام وحى بى تمثل سنگین تر از حال او در هنگام وحى با تمثل بود و این معنى براى اهل سلوک  واضح است  که چون جذبه هاى بى صورت  دست  دهد سخت  در قلق و اضطراب  افتند بخلاف  حالتى که با حصول تمثل است  . علتش این است  که در تمثل با صورت  مألوف  و مأنوس عالم شهادت  محشور است  , بخلاف  خلاف  آن که با مجرد بحت  است  .

و علت  دیگر این که عالم شهادت  نشأه افتراق است  , و عالم غیب  عالم انفراد , لاجرم وحدت  و سلطه با این است  که جمع است  , و آن چون متکثر ضعیف  است  . از این روى هر چه توجه روح انسان به عالم جمع بیشتر شود , دهشت  او بیشتر است  که با قوى تر روبرو مى گردد .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۰۸
علی کارگر

ذوق در لغت  چشیدن , و در اصطلاح اهل تحقیق یعنى العارفین بالله به معنى دارا شدن انسان اسمى از اسماء الله تعالى را است  که مظهر آن اسم مى گردد و تواند به اذن الله مطابق سلطان آن اسم کار خدائى کند مثلا در غیر تصرف کند , چنانکه عیسى روح الله علیه السلام ذائق یعنى واجد اسم شریف  محیى و شافى بود که مرده زنده مى کرد , و اکمه و ابرص را شفاء مى داد . این اسم , معناى اسم لفظى است  که عین مسمى است  به لحاظى , و غیر مسمى است  به اعتبارى . و این دارایى غیر از دانایى به مفاهیم اسماء است  . 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۴:۵۳
علی کارگر


عناوین کتب موجود در این فایل فشرده بدین قرار است:

۱-کتاب آغاز و انجام

۲-کتاب الاءوبة الی التوبه

۳-الإلهیات من کتاب الشفاء

۴-اتحاد عاقل به معقول

۵-اشعار محلی علامه حسن زاده آملی

۶-اضبط المقال

۷-الجعل والعمل الضابطى الرابطى والرابط وقصیدة ینبوع الحیوة

۸-الحجج البالغة على تجرد النفس الناطقة

۹-الفواید المهمه حول اسناد نهج البلاغه

۱۰-النفس من کتاب الشفاء

۱۱-الهى نامه

۱۲-انسان کامل ازدیدگاه نهج البلاغه

۱۳-انسان وقرآن

۱۴- انه الحق

۱۵- بنای مسجد مدینه

۱۶- تعیین خط زوال

۱۷- تعیین سمت قبله

۱۸- جمال سالکین

۱۹- خیرالأثردرردجبروقدرودورساله دیگر

۲۰- دروس فی معرفة الوقت و القبلة

۲۱- دروس معرفت نفس (۳ جلد)

۲۲- دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی (۲ جلد)

۲۳- ده رساله فارسى

۲۴- دو رساله مثل و مثال

۲۵- دومین یادنامه علامه طباطبایى

۲۶- رتق و فتق

۲۷- سرح العیون فی شرح العیون

۲۸– صدکلمه درمعرفت نفس همراه بابرخى ازاشعارمنتشرنشده

۲۹- عیون مسائل النفس

۳۰- قرآن هرگز تحریف نشده

۳۱- قرآن وعرفان وبرهان ازهم جدایى ندارند

۳۲- قضا و قدر علامه دهدار

۳۳- کلمه علیادرتوقیفیت اسماء

۳۴- گزیده ای از شرح اشارات

۳۵- گنجینه گوهر روان

۳۶– رساله لقاء الله

۳۷- مجموعه مقالات

۳۸- مرورى برآثاروتالیفات

۳۹- مقالات فارسى

۴۰- مقدمه علامه بر انیس الموحدین نراقی

۴۱– ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم

۴۲- مناسک حج

۴۳- نامه هابرنامه ها

۴۴- نصاب الصبیان

۴۵- نصوص الحکم برفصوص الحکم

۴۶- نهج الولایه

۴۷- نورعلى نور

۴۸- هزارویک کلمه (۶ جلد)

۴۹– هزار و یک نکته

۵۰- وحدت از دیدگاه عارف وحکیم

۵۱- ولایت تکوینى

۵۲- یادنامه مفسرکبیراستادعلامه طباطبائى

۵۳- یازده رساله فارسى

بیشتر کتاب ها بصورت فایل متنی ورد و تعدادی هم بصورت پی دی اف می باشد.

دریافت
عنوان: متن ۵۳ کتاب از علامه حسن زاده آملی در قالب یک فایل فشرده برای دانلود برگرفته شده از apkbook.blog.ir
حجم: 16.1 مگابایت
توضیحات: متن ۵۳ کتاب از علامه حسن زاده آملی در قالب یک فایل فشرده برای دانلود برگرفته شده از apkbook.blog.ir

سایت دو بال پرواز زحمت آپلود این فایلها را کشیدند و منبع اصلی این فایل ها نرم افزار مجموعه آثار علامه حسن زاده آملی است


۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۴:۳۷
علی کارگر

فرقه امامیه اثنا عشر به پیغمبران و جانشینان آنان را بدین صفات شناسند که از قرآن و روایات  و ادله عقلیه حکماى متالهین مستفاد است  که نه غفلت  بدیشان روى مىآورد و نه اهل لهو و لعب  و زهوند و ایشانند که أمنا و شهداى اله عالم و عالم به ما تحت  العرش الى تحت  الثرى هستند و نورالله و ولاة امر الله و خزنه علم الله و خلفایش در زمین اند و ابواب الهى و ارکان ارض اند .

این دارنده روح قدسى است  که امامیه او را بصاحب  مقام عصمت  تعبیر مى کنند و او را معصوم مى دانند که در فعل و قول و تلقى وحى و در همه شئون امورش مطلقا از خطا و عصیان و زلل و غفلت  و نسیان و لهو و لعب  و زهو معصوم است  و کسى که بدین صفت  عصمت  متصف  نباشد

خلیفة الله و حجة الله على خلقه نخواهد بود الله اعلم حیث  یجعل رسالته . آن که امام علیه السلام فرمود[ : (  اذا قبض النبى صلى الله علیه و آله و سلم انتقل روح القدس فصار الى الامام ](  مراد این نیست  که روح از بدن پیغمبر به بدن امام منتقل مى شود بصورت  انتقال شىء از جائى به جائى , زیرا که این تناسخ باطل است  که براهین محکم برابطال آن قائم است  , بلکه مراد این است  که مانند آن حقیقت  که حامل نبوت  بود امام نیز دارا است  که وصى و خلیفه اوست  هر چند صاحب  مقام نبوت  تشریعى نیست  .

آنکه امام علیه السلام فرمود خداوند تبارک  و تعالى خلق را بر سه صنف آفرید : سابقون و اصحاب  میمنه و اصحاب  مشئمه , چنانست  که در مباحث سالفه دانسته اى عوالم بطور کلى سه قسم است  مجرد محض و مادى محض و عالمى که متوسط بین آن دو است  و از امام صادق علیه السلام در عوالم کلیه سه گانه منقول است  که[ : (  ان الله تعالى خلق ملکه على مثال ملکوته , و اسس ملکوته على مثال جبروته , لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته ](  ( 1 ) .

غرض این که همچنان که عوالم سه است  , اصناف  مردم بر سه قسم اند که هر صنفى با عالمى تناسب  دارد .

مراتب  سه گانه معراج که از مسجد اقصى سیر در زمین , و پس از آن سیر در آسمانها , و سپس گذشتن از آسمانها , که نخستین راجع به حال اکثرى امت  , و دومین برزخ میان غیب  و شهادت  که راجع به حال خواص است  , و سومین عالم غیب  محض که راجع به حال اخص و اوحدى است  , در این مقام نیک  مناسب  است  به نکته 974 هزار و یک  نکته رجوع شود . آنکه امام علیه السلام فرمود[ : (  فالسابقون هم رسل الله و خاصة الله پاورقى :

1 انسان کامل نسفى ط 1 صفحه 375 .

من خلقه ](  این خاصة الله بعد از سلسله سفراى الهى از رسل و انبیاء و اوصیاى ایشان آحادى هستند که باقتضاء و اقتداى صاحب  نبوت  تشریعى صاحب نبوت  مقامى مى گردند , لسان الغیب  قدس سره الشریف  این دو مقام را اراده کرده که گفته است  :

فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

دگران هم بکنند آنچه مسیحا مى کرد

بطور اجمال گوئیم که سفراى الهى از لهو و لغو و لعب  و زهو و سخریه و مجاز و دیگر صفاتى که عقل از آن اشمئزاز و طبع از آن تنفر دارد منزهند و این وسائط فیض مردم را بسوى خود و مقام خود دعوت  کردند چون امام یعنى پیشوا و سر مشق ایشان بودند پس اینکه بمردم فرموده اند بسوى ما بیایید و تأسى و اقتداى بما داشته باشید دعوتى بحق است  و ارشادى بصدق تا همت مدعو چه کند کل میسر لما خلق له هر که ندایشان را باخلاص لبیک  گفت  و مطابق سر مشق تعلیم گرفت  اگر چه صاحب  مقام نبوت  تشریعى نمى شود ولى دگران هم بکنند آنچه مسیحا مى کرد .

از این روى آحادى که نداى آن منادیان را بصدق لبیک  گفته اند کرامات  و امور خارق عادات  از آنها صادر شده است  که موجب  حیرت  دیگران است  . شیخ عارف  محیى الدین عربى در چند جاى باب  هفتاد و سوم فتوحات  مکیه , و ابواب  دیگر آن در این موضوع مطالبى بسیار بلند آورده است  و ما از تعرض بدانها اعراض کرده ایم که هم بطول مى انجامد و هم این که حلقها تنگ  است  .

رؤیاى صالح جزئى از نبوت  است  , و از زبان نبوت  به چندین وجه در این باره در جوامع روایى فریقین نقل گردیده است  , این رؤیاى صالح است  که جزئى از نبوت  است  , تو خود حدیث  مفصل بخوان از این مجمل .

در این آیه که فرمود : سابقون مقربون اند , و در آیات  و روایاتى که درباره مقربان آمده تدبر و تأمل به سزا شود تا به مقربان و اقسام قرب آشنایى بیشتر حاصل گردد .

آنکه متاله نورى فرموده است  روح القدس الا على و هو الروح السادس المسمى بالمحمدیة الیضاء کلامى بسیار منیع و مطلبى بغایت  رفیع است  زیرا که دانسته اى این ارواح مراتب  یک  حقیقت اند و این حقیقت  واحده مطابق شئون و اطوار و احوال و افعال او به اسامى گوناگون موسوم شده است  و هر شأن او به اسمى مسمى گردیده است  و چون همه انبیاء با اختلاف  مراتبشان در داشتن قوه قدسیه که بتعبیر حدیث  روح القدس بود شریکند و مقام ختمى ارفع و اشمخ از همه مقامات  است  لذا روح ختمى را که عالیترین درجه و منزل نهایى و غایة قصواى کمال انسانى است  , روح القدس اعلى , و روح سادس , و محمدیه بیضاء گفته اند و چه خوب  گفته اند . بقول حافظ : هر نکته اى که گفتم در وصف  آن شمائل

هر کس شنید گفتا لله در قائل

اگر چه ندیده ایم که در حدیثى روح سادس عنوان شده باشد , و لکن آن که روح ختمى را روح سادس دانسته است  که از آن آخرین مرتبه ارتقائى روح انسان کامل را اراده کرده است  , به صواب  رفته است  . و احادیث  در این گونه مباحث  که از اصول عقائد است  , معاضد عقل و مصدق براهین اند . و اصل در اصول عقائد حکم عقل است  . و چون معنى صحیح بود در اصطلاح مشاحه روا نبود . خواجه نصیرالدین طوسى در تجرید در فوائد بعثت  گوید : البعثة حسنة لاشتمالها على فوائد کمعا ضدة العقل فیما یدل علیه , الخ . عبارت  متاله نورى که آدم ابوالبشر خلیفه بلکه خلیقه خاتم است  بدین لحاظ است  که وجود خاتم صلى الله علیه و آله و سلم ثمره شجره 

وجود است  . امیرالمؤمنین علیه السلام نیز فرموده است  :  فانا صنائع ربنا والخلق ( والناس خ ل ) بعد صنائع لنا  . ( 1 )

عارف  رومى گوید :

ظاهرا آن شاخ اصل میوه است

باطنا بهر ثمر شد شاخ هست

گر نبودى میل و امید و ثمر

کى نشاندى باغبان بیخ شجر

پس بمعنى آن شجر از میوه زاد

گر بصورت  از شجر بودش ولاد

مصطفى زین گفت  کادم و انبیا

خلف  من باشند در زیر لوا

بهر این فرموده است  آن ذوفنون

زمز نحن الاخرون السابقون

گر بصورت  من ز آدم زاده ام

من بمعنى جد جد افتاده ام

کز براى من بدش سجده ملک

وز پى من رفت  بر هفتم فلک

پس زمن زایید در معنى پدر

پس زمیوه زاد در معنى شجر

آنکه فارابى گفت  که ملک  را بر غیر صورتش مى بیند چنانست  که دانسته اى صورت  حقیقى ملک  وجود نفسى او است  و تمثل ملک  براى روح قدسى انسان بحسب  احتمال و قابلیت  وى وجود اضافى ملک  است  بدین

پاورقى :

1 ( کتاب  28 , نهج البلاغه و من کتابه علیه السلام الى معاویة و هو من محاسن الکتب  ) .


اعتبار و این غیر آنست  .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۴۶
علی کارگر

بدان که دهر روح زمان و علت  آن است  و نسبت  دهر به زمان نسبت  روح به جسد است  . و به عبارت  اخرى موجودات  عالم دهر , مبادى و علل وجودات زمان و زمانى هستند کما اینکه سرمدى علت  دهرى است  , و چنانکه روح علت جسد و مرتبه کمال آن است  و جسد مرتبه ضعف  علت  و معلول آن است  , همچنین است  زمان و زمانیات  نسبت  به دهر . خلاصه سرمد روح دهر است  و دهر روح زمان .

مثل دهر با زمان , مثل صورت  کلیه معقوله زمان ذهنى با زمان متدرج خارجى است  که در حقیقت  بر اساس رصین حرکت  جوهریه , مقدار سیلان طبیعت  است  جز این که صورت  معقوله با زمان خارجى معیت  وجودیه ندارد و علت  آن نیست  , اما آن صورت  عقلیه اى که جوهر مفارق در طول زمان و علت اوست  یعنى همان روح زمان , معیت  وجودیه دارد . غرض از این تنظیر ثبات  مطلق صورت  معقوله و تجدد زمان خارجى است  .

حال که دانسته اى دهر روح زمان و علت  آن است  , و حقیقتى عقلى مفارق از طبیعت  است  , بنابراین در بسیارى از مواردى که از زبان اهل بیت  عصمت و وحى به زمان مانند مخاطبه با ذوى العقول خطاب  مى شود , باید به لحاظ خطاب  به اصل و مبدأ زمان بوده باشد که از مفارقات  نوریه و دار آخرت است  و دار آخرت  حیات  و شعور است  و ان الدار الاخرة لهى الحیوان . از باب  مثال دعاى چهل و پنجم صحیفه سجادیه در وداع شهر رمضان . امام سجاد علیه السلام خطاب  به ماه مبارک  رمضان مى کند و چندین بار وى را سلام مى کند و مى فرماید :  السلام علیک  یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه , السلام علیک  یا اکرم مصحوب  من الاوقات  و یا خیر شهر فى الایام و الساعات   .

و به تقریر و تعبیر دیگر گوییم : اگر در وداع زمان و سلام بدان برایت اشکال پیش آید که زمان از قبیل موجود زنده با شعور قابل صحبت  و تودیع و سلام نیست  , جوابش اینکه :

زمان و مکان و سایر اشیاى بیجان , اگر چه در این عالمشان و به این صورشان شاعر نیستند ولى همه آنها را در بعض عوالم عالیه حیات  و شعور و نطق و بیان و حب  و بغض است  , چنانکه اخبار بسیارى که در احوال عوالم برزخ و قیامت  آمده است  و همچنین مکاشفات  اهل کشف  کاشف  این مطلب است  زیرا آنچه در این عالم وجود مى یاب د آنها را در عوالم دیگرى که به حسب  وجود سابق بر این عالم اند وجودى است  و موجودات  را در هر عالمى صور و احکام مخصوص به آن عالم است  که با صور و احکام این عالم اختلاف دارد , یعنى اختلاف  به حسب  ظل و ذى ظل و حقیقت  و رقیقت  دارد و از احکام بعض عوالم عالیه این است  که هر چند در آنها موجودند داراى حیات و شعوراند . زیرا که آن دار دارحیات  است  و زنده است  , چنانکه اخبار بر آن دلالت  دارد و قول خداوند متعال و ان الدار الاخرة لهى الحیوان بدان اشارت  دارد و از اخبارى که دلالت  بر حیات  موجودات  عالم آخرت  مى کند اخبارى اند که در آنها آمده است  فوا که بهشت  تکلم دارند و سریر بهشتى به تکیه کردن مؤمن بر آنها شادى و استبشار مى نماید , بلکه برخى از این اخبار دلالت  بر تکلمات  ارض با مؤمن و کافر دارند و این امور به این عالم حسى گویا نیستند , لذا اهل این عالم تکلمات  آنها را نمى شنوند بلکه به ملکوتشان در تکلم و فرح و استبشارند .

و از این قبیل است  تکلم حصا در دست  رسول الله صلى الله علیه و آله که نطق و تکلم سنگ  ریزه به ملکوت  او است  و اعجاز رسول الله صلى الله علیه و آله این بود که نطق لسان ملکوت  آنها را به أسماع دنیوى اسماع کرده است  , بلکه آنچه را که نبى یا ولى معجزه کرده است  از قبیل انطاق جماد و احیاى آن , همه از این بابند ,

چه این که عصاى موسى و طیر عیسى , حیاتشان به ملکوتشان بوده است  و ملکوت  از اهل این عالم غائب  است  مگر این که خداوند بنا بر حکمتى براى ایشان اظهار بدارد , پس زمان در بعضى عوالمش حى است  و مر او را شعور است  . بنابراین باکى نیست  که زمان به حسب  همان عالم خود که حى و شاعر است  طرف  خطاب  و تودیع قرار گیرد .

زمان را به بیان مذکور اصلى مفارق است  که علت  این زمان و روح آن است و با وى معیت  وجودى طولى دارد . و در لغت  لاتین و گرک  براى زمان رب النوع بنام ساتورنSATURNE )  ) قائل اند و شاید اشارت  به همین مطلب سامى بوده باشد .

از آنچه که در بیان لیلة القدر تذکر داده ایم دانسته مى شود که لیلة القدر را به حسب  نشأه عنصرى زمانى , افراد متشابه و متماثل , در یک سال و یا در یک  ماه بوده باشد , مثلا در یک  ماه مبارک  رمضان به حسب اختلاف  آفاق در یکى از آفاق شرقیه مثلا هند شبى بیست  و سوم ماه مبارک رمضان باشد که به حسب  روایات  اهل بیت  عصمت  و طهارت  لیلة القدر است , و حال این که شب  قبل آن در یکى از آفاق غریبه آن مثلا ایران شب  بیست و سوم ماه مبارک  بوده است  که در آفاق ایران رؤیت  هلال ماه مبارک  یک شب  قبل از هند به وقوع پیوسته است  که هر دو شب  لیلة القدر است  و به حسب  آفاق متعدد است  به تعدد ظلى و زمانى , چنانکه هر یک  از انواع عالم ماده و مدت  را وجود متفرد عقلانى است  که باذن الله مدیر و مدبر افراد متکثر عنصرى نوع خود است  و همه آنها را در حضانت  خود دارد و در شرع  مقدس از آن تعبیر به ملک  موکل شده است  , له معقبات  من بین یدیه و من خلفه یحفظونه من امر الله ( 1 )

پاورقى :

1 سوره رعد , آیه 12 .

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۴۱
علی کارگر

هر سو رو کمّه نور خدائه یارون‏ این نور خدا بى‏انتهائه یارون‏

هر ذرّه که در ارض و سمائه یارون‏          سر تا قدمش صدق و صفائه یارون‏

نما شونه سر چمشک بزو ستاره‏ مره به چشمک‏ها کرده این اشاره‏

عاشق که به شو برسیه بى‏قراره‏ بى‏قراره که گاه دیدار یاره‏

ماه رمضون ماه خداءه یارون‏         ماه روزه و ذکر و دعائه یارون‏

قرآن بخونین شمه شفاءه یارون‏ حاجت بخواهین حاجت رواءه یارون‏

شاه لافتى و هل أتى على‏ئه‏          بعد از مصطفى أمه آقا على‏ئه‏

خزونه علّم الأسماء على‏ئه‏         أى آیینه خدانما علی‏ئه‏


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۳:۳۶
علی کارگر