نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی--إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9) (این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی--إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9) (این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

نور الهدی

دانلود کتابهای عرفانی و الهی
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ(سوره ۱۷: الإسراء-آیه 9)
(این قرآن به راهی هدایت می‏کند که مستقیم ترین راههاست)

تبلیغات

Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران

طبقه بندی موضوعی

کلمات کلیدی

بایگانی

آخرین مطالب

آخرین نظرات

نویسندگان

پیوندهای روزانه

۱۰ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

لیله القدر و فاطمه سلام الله علیها

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه رب العالمین من عرف فاطمه حقّ معرفتها فقد ادرک لیله القدر. « تفسیر فرات کوفى از امام صادق علیه السّلام»

دانلود فایل pdf

 نظر عمده ما در این رساله این است که حضرت سیده نساء عالمین فاطمه زهرا علیها السّلام لیله القدر و یوم اللّه است، و نیز آشنائى به مقام رفیع لیله القدر و یوم اللّه و پى بردن به عظمت سعه وجودى انسان و شرح صدر اوست که آخذ و حامل قرآنست. و در آن مبرهن مى‏گردد که قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند و انسان بالفعل همان قرآن و عرفان و برهان است. لیله القدر و یوم اللّه را مراتب و مظاهر بسیار است، چنانکه همه حقایق نظام هستى بدین منوال‏اند که نسبت دانى به عالى نسبت فرع به اصل و ظل به ذى ظل است. از دانى تعبیر به آیت و صنم و عکس و ظل و نظایر آنها مى‏کنند. قرآن کریم فرموده است. وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولى‏ فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ‏ «واقعه/ ۶۳ _ و قطعاً پدیدار شدنِ نخستین خود را شناختید؛ پس چرا سَرِ عبرت گرفتن ندارید؟».

و از امام سید الساجدین علیه السّلام است که: العجب کل العجب لمن أنکر النشأه الاخرى و هو یرى النشأه الاولى.

و از امام ثامن الحجج علیه السّلام است که: قد علم أولوالالباب أن ما هنالک لا یعلم الا بما هیهنا.

براى تقریب به مقصود به صورت تنظیر گوییم: هر یک از جنت و نار را در همه عوالم از حضرت علمیه تا عالم شهادت مطلقه مظاهر است. و هر یک از مظاهر، مظهر اسمى از اسماء اللّه است. و نیز هر یک از این مظاهر را در هر عالمى صورى و لوازمى است که لایق به همان عالم مى‏باشند.

اسماى حق سبحانه جمالى و جلالى‏اند، جنت مظهر جمالى و نار مظهر جلالى است. و همچنین قبر را در این نشأه افراد متشابه است، و در آن نشأه قبرى روضه من ریاض الجنه است و قبرى حفره من حفر النار که وزان قبر در این نشأه و آن نشأه وزان انسان در نشأتین است، یعنى چنانکه انسان در این نشأه نوع و در تحت او افراد متشابه و متماثل‏اند و در آن نشأه جنس است و در تحت او انواع که اشخاص به حسب علوم و افعال و ملکاتشان به صور مختلفه‏اند، قبرهاى این نشأه نیز افراد متشابه‏اند، اما قبرهاى آخرت قبرى روضه‏اى از ریاض جنت و قبرى حفره‏اى از حفره‏هاى نار است پس قبرها خود انسانهایند.

این دو مطلب را به عنوان مثال ذکر کرده‏ایم که یک شى‏ء را عوالم و مظاهر و مراتب بسیار است و در هر موطن حکمى خاص دارد، و در عین حال از غیب تا عین، وحدت هویت او محفوظ است. بر همین منوال زمان را نیز در بعض عوالمش حیات و شعور است‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‏ «عنکبوت/ ۶۵ _  این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا[در] سراى آخرت است؛ اى کاش مى‏دانستند».

در نیل به مراتب لیله القدر در این حدیث شریف و مانند آن که در جوامع روائى مروى است تدبر بسزا شود، در کافى به اسنادش از زراره روایت کرده است که:

قال ابو عبد اللّه علیه السّلام: التقدیر فى لیله تسع عشره، و الابرام فى لیله احدى و عشرین، و الامضاء فى لیله ثلاث و عشرین. «وافى فیض، ج ۷، ص ۵۷، چاپ اول رحلى»

بدان‏که دهر روح زمان و علت آن است و نسبت دهر به زمان نسبت روح به جسد است. و به عبارت اخرى موجودات عالم دهر، مبادى و علل وجودات زمان و زمانى هستند کما اینکه سرمدى علت دهرى است، و چنانکه روح علت جسد و مرتبه کمال آن است و جسد مرتبه ضعف علت و معلول آن است، همچنین است زمان و زمانیات نسبت به دهر. خلاصه سرمد روح دهر است و دهر روح زمان.

مثل دهر با زمان، مثل صورت کلیه معقوله زمان ذهنى با زمان متدرج خارجى است که در حقیقت بر اساس رصین حرکت جوهریه، مقدار سیلان طبیعت است جز این‏که صورت معقوله با زمان خارجى معیت وجودیه ندارد و علت آن نیست، اما آن صورت عقلیه‏اى که جوهر مفارق در طول زمان و علت اوست یعنى همان روح زمان، معیت وجودیه دارد. غرض از این تنظیر ثبات مطلق صورت معقوله و تجدد زمان خارجى است.

حال که دانسته‏اى دهر روح زمان و علت آن است، و حقیقتى عقلى مفارق از طبیعت است، بنابراین در بسیارى از مواردى که از زبان اهل بیت عصمت و وحى به زمان مانند مخاطبه با ذوى العقول خطاب مى‏شود، باید به لحاظ خطاب به اصل و مبدأ زمان بوده باشد که از مفارقات نوریه و دار آخرت است و دار آخرت حیات و شعور است‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏. از باب مثال دعاى چهل و پنجم صحیفه سجادیه در وداع شهر رمضان.

امام سجاد علیه السّلام خطاب به ماه مبارک رمضان مى‏کند و چندین بار وى را سلام‏ مى‏کند و مى‏فرماید: السلام علیک یا شهر اللّه الاکبر و یا عید اولیائه، السلام علیک یا اکرم مصحوب من الاوقات و یا خیر شهر فى الایام و الساعات.

و به تقریر و تعبیر دیگر گوییم: اگر در وداع زمان و سلام بدان برایت اشکال پیش آید که زمان از قبیل موجود زنده با شعور قابل صحبت و تودیع و سلام نیست، جوابش اینکه:

زمان و مکان و سایر اشیاى بى‏جان، اگرچه در این عالمشان و به این صورشان شاعر نیستند ولى همه آنها را در بعض عوالم عالیه حیات و شعور و نطق و بیان و حب و بغض است، چنانکه اخبار بسیارى که در احوال عوالم برزخ و قیامت آمده است و همچنین مکاشفات اهل کشف کاشف این مطلب است زیرا آنچه در این عالم وجود مى‏یابد آنها را در عوالم دیگرى که به حسب وجود سابق بر این عالم‏اند وجودى است و موجودات را در هر عالمى صور و احکام مخصوص به آن عالم است که با صور و احکام این عالم اختلاف دارد، یعنى اختلاف به حسب ظل و ذى ظل و حقیقت و رقیقت دارد و از احکام بعض عوالم عالیه این است که هر چند در آنها موجودند داراى حیات و شعوراند. زیرا که آن دار دار حیات است و زنده است، چنانکه اخبار بر آن دلالت دارد و قول خداوند متعال‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏ بدان اشارت دارد و از اخبارى که دلالت بر حیات موجودات عالم آخرت مى‏کند اخبارى‏اند که در آنها آمده است فواکه بهشت تکلم دارند و سریر بهشتى به تکیه کردن مؤمن بر آنها شادى و استبشار مى‏نماید، بلکه برخى از این اخبار دلالت بر تکلمات ارض با مؤمن و کافر دارند و این امور به این عالم حسى گویا نیستند، لذا اهل این عالم تکلمات آنها را نمى‏شنوند بلکه به ملکوتشان در تکلم و فرح و استبشارند.

و از این قبیل است تکلم حصا در دست رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلّم که نطق و تکلم سنگ ریزه به ملکوت او است و اعجاز رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلّم این بود که نطق لسان ملکوت آنها را به أسماع دنیوى إسماع کرده است، بلکه آنچه را که نبى یا ولى معجزه کرده است از قبیل انطاق جماد و احیاى آن، همه از این بابند، چه این‏که عصاى موسى و طیر عیسى، حیاتشان به ملکوتشان بوده است و ملکوت از اهل این عالم غائب است مگر اینکه خداوند بنا بر حکمتى براى ایشان اظهار بدارد، پس زمان در بعضى عوالمش حى است و مر او را شعور است. بنابراین باکى نیست که زمان به حسب همان عالم خود که حى و شاعر است طرف خطاب و تودیع قرار گیرد.

زمان را به بیان مذکور اصلى مفارق است که علت این زمان و روح آن است و با وى معیت وجودى طولى دارد. و در لغت لاتین و گرک براى زمان رب النوع بنام ساتورن(Saturne) قائل‏اند و شاید اشارت به همین مطلب سامى بوده باشد.

از آنچه که در بیان لیله القدر تذکر داده‏ایم دانسته مى‏شود که لیله القدر را به حسب نشأه عنصرى زمانى، افراد متشابه و متماثل، در یک سال و یا در یک ماه بوده باشد، مثلا در یک ماه مبارک رمضان به حسب اختلاف آفاق در یکى از آفاق شرقیه مثلا هند شبى بیست و سوم ماه مبارک رمضان باشد که به حسب روایات اهل بیت عصمت و طهارت لیله القدر است، و حال این‏که شب قبل آن در یکى از آفاق غریبه آن مثلا ایران شب بیست و سوم ماه مبارک بوده است که در آفاق ایران رؤیت هلال ماه مبارک یک شب قبل از هند به وقوع پیوسته است که هر دو شب لیله القدر است و به حسب آفاق متعدد است به تعدد ظلى و زمانى، چنانکه هر یک از انواع عالم ماده و مدت را وجود متفرد عقلانى است که به اذن اللّه مدیر و مدبر افراد متکثر عنصرى نوع خود است و همه آنها را در حضانت خود دارد و در شرع‏ مقدس از آن تعبیر به ملک موکل شده است، لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ «رعد/ ۱۲ _  براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‏کنند.».

و بدان که مراتب نظام هستى را بر تثلیث فرموده‏اند که عقل کل و نفس کل و عالم طبیعت بوده باشد و از این سه عالم به عبارات گوناگون تعبیر نموده‏اند، صاحب اسفار در چندین موضع آن بر این مبنى سخن گفته است و همچنین صاحب فصوص و فتوحات و دیگر از اعاظم علماء و ما در این مقام به نقل حدیثى شریف که از غرر احادیث مروى از صادق آل محمد علیه السّلام است تبرک مى‏جوییم و آن اینکه عزیز نسفى در انسان کامل گوید: این سخن امام جعفر صادق علیه السّلام است: ان اللّه تعالى خلق الملک على مثال ملکوته، و أسس ملکوته على مثال جبروته لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته‏ «صفحه ۱۸۰ و ۳۷۵».

پس بدان که هر مرتبه نازل نظام هستى، مثال و آئینه مرتبه عالى آن است و هر صغیر و کبیر از خزانه‏اش به وفق اقتضاى هر عالم بدون تجافى تنزل نموده است تا به نشأه شهادت مطلقه رسیده است‏یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ‏ «سجده/ ۶ _ کار[جهان‏] را از آسمان‏[گرفته‏] تا زمین، اداره مى‏کند؛ آن گاه‏[نتیجه و گزارش آن‏] در روزى که مقدارش-آن چنان که شما[آدمیان‏] برمى‏شمارید- هزار سال است، به سوى او بالا مى‏رود» و لیله القدر را هم بر این منوال بدان چنانکه یوم اللّه را، فتدبر.

تعریف لیله القدر به بیانى رفیع‏تر

در حدود بیست و پنج سال قبل، در فرخنده روزى به محضر مبارک علم علم و طود تحقیق، حبر فاخر و بحر زاخر آیت حق استاد بزرگوار جناب حاج شیخ محمد تقى آملى کساه اللّه جلابیب رضوانه، تشرف حاصل کرده بودم. در آن اوان در لیله القدر تحقیق مى‏نمودم و به نوشتن رساله‏اى در لیله القدر اشتغال داشتم و مطالبى بسیار در این موضوع جمع‏آورى کرده بودم، به همین مناسبت از لیله القدر سخن به میان آوردم و نظر شریفش را در بیان آن استفسار نموده‏ام. از جمله اشاراتى که برایم بشارات بوده است مبذول داشتند اینکه فرمودند: به بیان امام صادق علیه السّلام که جده‏اش صدیقه طاهره علیها السّلام را لیله القدر خوانده است و لیله القدر را به آنجناب تفسیر فرموده است دقت و تدبر نمایید.

پس از آن براى تحصیل حدیث فحص بسیار کرده‏ایم تا به ادراک آن در تفسیر شریف فرات کوفى رضوان اللّه تعالى علیه که حامل اسرار ولایت است توفیق یافته‏ایم و صورت آن این است:

فرات قال حدثنا محمد بن القسم بن عبید معنعنا عن ابى عبد اللّه علیه السّلام قال: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، اللیله فاطمه و القدر اللّه فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر، و انما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها، او معرفتها الشک من ابى القسم. قوله‏ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ* لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یعنى خیر من الف مؤمن و هى أم المؤمنین‏ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیها و الملائکه المؤمنون الذین یملکون علم آل محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم و الروح القدس هى فاطمه بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ یعنى حتى یخرج القائم. «صفحه ۲۱۸، طبع نجف»

در این حدیث شریف حضرت امام صادق علیه السّلام جده‏اش حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السّلام را لیله القدر معرفى فرمود، چرا حضرت صدیقه علیها السّلام لیله القدر نباشد و حال آن‏که یازده قرآن ناطق در این لیله نازل شده است. حدیث یاد شده خیلى بلند و متضمن مباحثى عرشى است.

قرآن کریم که عصاره حقائق بى‏کران جهان هستى است بر انسان کاملى که مخاطب به‏ أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‏ است به‏طور نزول دفعى و یکبارگى نازل شده است. در لغت عرب انزال نزول دفعى است و تنزیل نزول تدریجى‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ «سوره قدر»، إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا «هل أتى/ ۲۴» انسان به فعلیت رسیده قرآن ناطق است.

امام صادق علیه السّلام فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر.

مبانى عقلى و نقلى داریم که منازل سیر حبى وجود در قوس نزول، معبر به لیل و لیالى است، چنانکه در معارج ظهور صعودى به یوم و ایام. بعضى از لیالى لیالى قدراند و بعضى از ایام، ایام اللّه.

از این اشارات در إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ و در حدیث مذکور و نظائر آنها تدبر بفرما، اقرأ و ارق.

این فاطمه علیها السّلام که لیله القدر یازده کلام اللّه ناطق است امام صادق علیه السّلام فرمود:

کسى حق معرفت به آن حضرت پیدا کند یعنى به درستى او را بشناسد لیله القدر را ادراک کرده است. و آن مریم علیها السّلام است که مادر عیسى روح اللّه علیه السّلام است، خداوند سبحان فرمود: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا«مریم/ ۱۹ و در این کتاب از مریم یاد کن، آن گاه که از کسان خود، در مکانى شرقى به کنارى شتافت.و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به‏[شکل‏] بشرى خوش‏اندام بر او نمایان شد»، چه مرد و چه زن باید خودش را تزکیه نماید و حلقه بندگى در گوش کند. فیض حق سبحانه وقف خاص کسى نیست. به قول شیرین حکیم ابو القاسم فردوسى:

فریدون فرخ فرشته نبود

 

به مشک و به عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکوئى‏

 

تو داد و دهش کن فریدون توئى‏

دفتر دل که یکى از آثار منظوم نگارنده است در مقام بیان شرح صدر انسان در ترجمه حدیث مذکور گوید:

ز قرآن و ز آیتهاى قدرش‏

 

ببین این خاک‏زاد و شرح صدرش‏

تبارک صنع صورت آفرینى‏

 

چه صورت ساخت از ماء مهینى‏

از این حبه که رویانید از گِل‏

 

در او قرآن شود یکباره نازل‏

نگر در حبه نطفه چه خفته است‏

 

در این یکدانه هر دانه نهفته است‏

چو تو یکدانه هر دانه هستى‏

 

ندارد مثل تو یکدانه هستى‏

تبرک از حدیث لیله القدر

 

بجویم تا گشاید مر تو را صدر

حدیثى کان تو را آب حیاتست‏

 

برایت نقل آن اینجا براتست‏

به تفسیر فرات کوفى‏اى دوست‏

 

نظر کن تا در آرى مغز از پوست‏

امام صادق آن قرآن ناطق‏

 

یکى تفسیر همچون صبح صادق‏

بفرموده است و بشنو اى دل آگاه‏

 

که لیله فاطمه است و قدر اللّه‏

چو عرفانش به حق کردید حاصل‏

 

به ادراک شب قدرید نائل‏

دگر این شهر نى ظرف زمانست‏

 

که مؤمن رمزى از معنى آنست‏

ملائک آن گروه مؤمنین‏اند

 

که اسرار الهى را امین‏اند

مر آنان را بود روح مؤیّد

 

که باشد مالک علم محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم‏

مراد روح هم که روح قدسى است‏

 

جناب فاطمه حوارى انسى است‏

بود آن لیله پرارج و پراجر

 

سلام هى حتى مطلع الفجر

بود این مطلع الفجر ممجّد

 

ظهور قائم آل محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم‏

در این مشهد سخن بسیار دارم‏

 

و لیکن وحشت از گفتار دارم‏

که حلق اکثر افراد تنگ است‏

 

نه ما را با چنین افراد جنگ است‏

بجنگم با خودم ار مرد جنگم‏

 

که از نفس پلیدم گیج و منگم‏

چرا با دیگرى باشد حرابم‏

 

که من از دست خود اندر عذابم‏

چه در من آتشى در اشتعال است‏

 

که دوزخ را ز رویش انفعال است‏

مرا عقل و مرا نفس بد آیین‏

 

گهى آن مى‏کشد گاهى برد این‏

بسى از خویشتن تشویش دارم‏

 

همه از نفس کافر کیش دارم‏

اگر جنگیدمى با نفس کافر

 

کجا این وحشتم بودى به خاطر

و لیکن باز با رمز و اشارت‏

 

بیارم اندکى را در عبارت‏

وجود اندر نزول و در صعودش‏

 

به ترتیب است در غیب و شهودش‏

در این معنى چه جاى قیل و قال است‏

 

که طفره مطلقا امر محال است‏

توانى نیز از امکان اشرف‏

 

نمایى سیر از اقواى به اضعف‏

به امکان اخس بر عکس بالا

 

نمایى سیر از اضعف به اقواى‏

لذا آن را که بینى در رقیقت‏

 

بیابى کاملش را در حقیقت‏

نظر کن نشأت اینجا چگونه‏

 

از آن نشأت همى باشد نمونه‏

شنو در واقعه از حق تعالى‏

 

لقد علمتم النشأه الاولى‏

اگر عارف بود مرد تمامى‏

 

تواند خود بهر حد و مقامى‏

به باطن بنگرد از صقع ظاهر

 

ز اول پى برد تا عمق آخر

محاکاتى که اندر اصل و فرع است‏

 

بسان زارع و مزروع و زرع است‏

برو بر خوان تو نحن الزارعون را

 

بیابى زارع بى‏چند و چون را

که بر شاکلت خود هست عامل‏

 

چه کل یعمل را اوست قائل‏

نزول اندر قیود است و حدود است‏

 

صعود اندر ظهور است و شهود است‏

شب اینجا نمودى از حدود است‏

 

بسى شبها که در طول وجود است‏

چنانکه روز رمزى از ظهور است‏

 

ظهور است هر کجا مصباح نور است‏

خروج صاعد از ظلمت به نور است‏

 

که یوم است و همیشه در ظهور است‏

چو صاعد دمبدم اندر خروج است‏

 

پس او ایام در حال عروج است‏

نگر اندر کتاب آسمانى‏

 

به حم سجده تا سرّش بدانى‏

عروج امر با یوم است و آن یوم‏

 

بود الف سنه مقدارش اى قوم‏

ز الف سنه هم مى‏باش عارج‏

 

به خمسین الف سنه معارج‏

ولى این روز خود روز خدایى است‏

 

نه هر روزى بدین حد نهایى است‏

نه هر یومى از ایام الهى است‏

 

که آن پیدایش اشیا کما هى است‏

چو عکس صاعد آمد سیر نازل‏

 

لیالى خوانیش اندر منازل‏

لیالى اندر اینجا همچو اشباح‏

 

لیالى اندر آنجا همچو ارواح‏

بدان بر این نمط ایام و اشهر

 

که مى‏آید پدید از ماه و از خور

شب قدر اندرین نشأه نمودى‏

 

بود از لیله القدر صعودى‏

چو ظلى روز اینجا روزها را است‏

 

که یوم اللّه، یوم القدر اینجا است‏

مر انسانى که باشد کون جامع‏

 

شب قدر است و یوم اللّه واقع‏

     

 

تبصره: از جمع بین دو وجه مذکور در بیان لیله القدر دانسته مى‏شود که مراد از لیله القدر در إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ «دخان/ ۳» خود حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و اله و سلّم است که منزل فیه و منزل الیه در حقیقت یکى است و منزل فیه، صدر مشروح آن جناب است، أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‏، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ‏ «شعراء/ ۱۹۴» هر چند ظرف زمان آن به لحاظ نشأه عنصرى یکى از همین لیالى متعارف است چه اینکه انسان کون جامع را که لیله القدر و یوم اللّه است به لحاظ این نشأه مادى متى است که وجود ظلى عنصرى او در امتداد ظرف زمان است پس منزل فیه در حقیقت و واقع قلب آن حضرت است و بعد از آن به لحاظ ظرف زمان منزل فیه الیله القدر زمانى است که منزل فیه به لحاظى در منزل فیه است و هر دو وعاى منزل فیه‏اند، چنانکه هر انسان عنصرى نسبت وعاى علمش هنگام تلقى معانى با وعاى زمان او چنین است. فافهم.

در تفسیر عرائس البیان ناظر به این مطلب سامى و تفسیر انفسى است که گوید:

لیله القدر هى البنیه المحمدیه حال احتجابه علیه السّلام فى مقام القلب بعد الشهود الذاتى لان الانزال لا یمکن الا فى هذه البنیه فى هذه الحاله. و القدر هو خطره علیه السّلام و شرفه‏ اذ لا یظهره قدره و لا یعرفه هو الا فیها.

و نیز در بیان السعاده از بنیه محمدیه تعبیر به صدر محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم کرده است و گفت: فى لیله القدر التى هى صدر محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم.

تفصیل آن باید به کتاب ما قرآن و انسان رجوع شود که در حول آیات قرآن و درجات انسان مطالبى دارد.

دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏.

قم- حسن حسن زاده آملى جمعه ۱۹ ع ۲، سنه ۱۴۰۵ ه. ق ۲۱/ ۱۰/ ۱۳۶۳ ه. ش‏

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۶:۵۴
علی کارگر

دستورالعمل صحیح نماز توبه روز یکشنبه توسط حضرت استاد صمدی آملی
***این نماز را می توانید هر یکشنبه از هفته در سال بخوانید
***امروز یکشنبه این نماز را می توانید بخوانید
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن...
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۷ ، ۰۵:۵۳
علی کارگر

یادواره شهدای شهرک بسیجیان آمل و 103 شهید شهرستان با سخنرانی استاد صمدی آملی زمان: یکشنبه 30 دی ماه 97 : ساعت: بعد از نماز مغرب و عشا 🕌 مکان: جاده قدیم آمل به بابل، بلوار شهید مطهری، شهرک بسیجیان حسینیه و مسجد امام جعفر صادق (ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۴
علی کارگر

سالگرد شهادت شهید حسن رمضانی : با سخنرانی استاد صمدی آملی زمان: پنجشنبه 27 دی ماه 97 : ساعت: 15:00 🕌 مکان: ساری، کمربندی غربی، کوی اصحاب، کیلومتر 5 ، روستای خرم آباد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۷ ، ۰۴:۵۲
علی کارگر

صراط الله همان صراطی ک از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر ک باید از اینجا عبور بکنند.

از مو باریکتر است در دقائق علمی اش، در عقل نظری اش، بینش انسان، علم، عقیدت، ک از آرای باطله، از طرق مختلفه اعراض کردن و راه حق یافتن و در صراط مستقیم عقلی، دین حق بودن، این زیر سر کاوش و تحقیق و خدمت علم و درس و بحث و اینجور چیزهاست، ک از مو باریکتر است. بر صراط است. بر مسیر عدل ک وسط بین افراط و تفریط است. در همه ی کارهای خودش مطلقاً مطلق در همه ی امور و شؤون این نشئه اش از امت وسط باشد: 

{ و کذلک جعلناکم أمة وسطاً }

ک در عملش دور از افراط و تفریط باشد و این کار سنگینی است. در مسیر عدل بودن از شمشیر تیزتر است. از افراط و تفریط دور بودن، در مسیر وسط بودن، امری ک بین این دو، بین این دو امرین، افراط و تفریط بودن در مقام علم از مو باریکتر و در مقام عمل از شمشیر تیزتر است و کسانی ک منحرف شدند از این صراط الله ک روی این جهنم کشیده شده است، اینها می افتند و بعضیها نجات می یابند، مستبصر می شوند؛ بعضیها آتش دامنگیرشان می شود؛ بعضیها ب آسانی می گذرند؛ بعضیها جهاد باید بکنند، در زحمت اند؛ طبیعت حاکم است؛ تا بتوانند از چنگ او رهایی پیدا کنند مشکل است؛ بخصوص نفس بهانه گیر است... نفس با عقل در جنگ اند...

*********************

حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه

شرح فصوص الحکم قیصری

فص عیسویه

پیاده شده از فایل صوتی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۷ ، ۱۱:۲۲
علی کارگر

حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه،

در شرح فصوص الحکم قیصری

فص داودیه

در حین شرح فرمایشات قیصری، پیرامون سرّ نام داود سلام الله علیه ک از حروف اتصال نیست و این دالّ بر انقطاع حضرت داود سلام الله علیه از عالم است؛ فرمود:

حدیث شریفی است برای کمّل، برای ابرار ک جناب طبرسی در ضمن سوره مبارکه هل أتی در تفسیر کریمه ی { وَ سَقاهُم رَبُّهُم شراباً طَهوُراً } از امام صادق نقل کرده و من در امت خاتم، از عرب و عجم، در طهارت غایت قصوای انسانی، کلامی ب این پایه نه از کسی دیده ام و نه شنیده ام. کسی ک اگر نقل کرده جایی می داند، خبر کند.

ک از امام صادق نقل فرمود: 

 { وَ سَقاهُم رَبُّهُم شراباً طَهوُراً } این « طهورا » ک مبالغه طاهر است، ایشان را شراب اینطور کرده ک جز خدا برایشان چیزی نگذاشت. آنها را از جز خدا شستشو داد. { سَقاهُم ربُّهُم شراباً طَهوُراً }؛ « أی یُطَهِّرَکُم عن کُلِّ شیءٍ سِوی الله إذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَیءٍ مِنَ الأکوانِ إلّا الله »

خدا درجات آقای قزوینی را متعالی بفرماید، رضوان الله علیه می فرمود: حرف می افتد دست افراد زبان نفهم، برای دیگران کار درست می کنند و اینکه ساقی می گویند، شراب می گویند، این ساقی اسم فاعل « سقاهم » و شراب، این شراب ک قرَّة عین عارفین است و غایة آمال عارفین است.

 

*******************************

پیاده شده از فایل صوتی

کپی از وبلاگ طوبای نور

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۷ ، ۱۱:۱۹
علی کارگر

هو
العلم امام العمل
علوم و معارف حقه حقیقیه اگر در مرتبه لفظ و کلمات باشد تعبیر به علم فکری می شود و اگر در متن معلوم و به درک شهودی وچشیدنی باشد تعبیر به علم شهودی و ذوقی می شود و این غایت قصوای علمی طلاب علوم و دانشجویان معارف حقه الهی است که هر مومنی به علم شهودی نائل آید فیلسوف حقیقی نامیده می شود و اگر بسوی عرفان حقیقی که همان عرفان به توحید صمدی قرآنی هست رهسپار شود آنگاه علم مکسوب وی به جایگاه رفیع امامت عمل عرشی والهی منصوب می شود پس ای طلاب حوزه انسانیت و الهیت راه کسب علم شهودی در پیش بگیرید تا به مقام شهید و شهود و شاهد نائل آیید
میرزا علی کارگر ساروی
چهارشنبه1397/10/05
مصادف با 18ربیع الثانی 1440

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۷ ، ۲۲:۱۸
علی کارگر

هو
دایره وجود عالم یک حقیقت بهم
پیوسته و از هم ناگسسته است زیرا
عالم و آدم دو وجود به هم وابسته وآدم
مقوم و حافظ شاکله عالم است و اینکه علوم بی حدی در عالم قرار
دارد چون آدم قابلیت و استعداد تلقی حقایق عرشی را
از عالم بدون حد و نامحدود دارد لذا ای فرزند آدم!
قدر خویش را بدان و در راه آدمیت قدم نه که مائده ها و
حقایق بی حدوحصری برای حضرتعالی قرار داده
و آماده فرمودنند اللهم ارزقنا
والحمدلله رب العالمین
میرزا علی کارگر ساروی
شب سه شنبه 1397/10/04
مصادف با 17 ربیع الثانی 1440

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۲۱:۴۹
علی کارگر

لذا در بخش تطهیر قوه لامسه به ذکر دستورالعملی که در باب تطهیر یَد وارد شده و به عمل مَسِّ ید معروف گشته ومستفاد از کلمه 24 کتاب عرشی هزار و یک کلمه از آثار گرانسنگ حضرت استاد علامه حسن زاده آملی است تبرک می جوییم.
صورت دستورالعمل چنین است که در بین الطلوعین روز چهارشنبه و پنجشنیه و جمعه با وضو و طهارت مصحف عزیز یعنی قرآن را می گشایی و با بسم الله الرحمن الرحیم و چهارده بار ((اللهم صلّ علی محمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم)) افتتاح می نمایی، پس از آن انگشتان دست راست را بر سطر سطرِ سوره مبارکه حمد که بسم الله الرحمن الرحیم نیز جزء آن است میکشی، و در هر سطر هنگام مدّ ید بر آن آیه «لَا یَمَسُّهّ إِلِّا المُطَهَّروُنَ»* را قرائت می کنی؛ و پس از اتمام سوره حمد، از اول سوره نبأ یعنی – عَمَّ یتسائَلُون- که بسم الله الرحمن الرحیم نیز جزء آن است تا آخر قرآن که یک جزء کامل است همین دستور را بجا می آوری، وپس از اتمام باز چهارده بار صلوات به صورت فوق می فرستی، و پس از آن آیه « ونُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحَمهٌ لِلمُومِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إلَّا خَسَاراً»** را تلاوت می کنی . و اگر با یک دوره قرآن کامل همین دستورالعمل را بجا آوری تاثیر عجیبی خواهد داشت، بدین معنی که در هر روز از روزهای نام برده یک دوره قرآن کامل بدانسان تمام شود نه اینکه قرآن را در سه روز یاد شده تقسیم کنی. و اگر مدت بین الطلوعین وفا نکند یعنی وقت کم آید و آفتاب مقداری بر آید باکی نیست. و اگر با چند جزء قرآن بدین دستور عمل شود هم صحیح است بشرط این که اول آن سوره حمد و آخر آن سوره ناس باشد.و نیز بدان اگر این ریاضت را پس از هر چند مدتی تکرار کنی تجدید عهدی بوده و فعل نیکی بشمار می آید. و دیگر بدان در اثنای ریاضت انگشتان دست سخت درد می گیرد به طوری که گاهی دست را رمق حرکت نخواهد بود. به تعبیر شریف حضرت استاد علامه در کلمه مذکور، گاه چنان می شد که مدت مدید دست را بر روی قران نگاه می داشتم تا درد آرام گیرد، و گاهی انگشتانم علاوه بر درد ورم می کرد تا پس از چند روزی درد و ورم آرام می شد ولی این درد بسیار مزه دارد، وگاهی این درد به دست چپ و دیگر اعضاء سرایت می کند. اما آنچه اهمیت دارد آن است که درد مذکور نه تنها موجب طهارت ید است بلکه تمامی اعضا به درد آمده را مطهر می کند. و نیز گفته اند عمل مزبور را تاثیری خاص در مطلق رشته های ارثماطیقی و نیز عزائم و علاج و درمان و استخارت با قرآن و غیر قرآن بوده و موجب گشایش است.

*-واقعه/80 ، **-اسرا / 83
منبع کتاب طهارت جلد 2 حضرت استاد صمدی آملی

لذا در بخش تطهیر قوه لامسه به ذکر دستورالعملی که در باب تطهیر یَد وارد شده و به عمل مَسِّ ید معروف گشته ومستفاد از کلمه 24 کتاب عرشی هزار و یک کلمه از آثار گرانسنگ حضرت استاد علامه حسن زاده آملی است تبرک می جوییم.
صورت دستورالعمل چنین است که در بین الطلوعین روز چهارشنبه و پنجشنیه و جمعه با وضو و طهارت مصحف عزیز یعنی قرآن را می گشایی و با بسم الله الرحمن الرحیم و چهارده بار ((اللهم صلّ علی محمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم)) افتتاح می نمایی، پس از آن انگشتان دست راست را بر سطر سطرِ سوره مبارکه حمد که بسم الله الرحمن الرحیم نیز جزء آن است میکشی، و در هر سطر هنگام مدّ ید بر آن آیه «لَا یَمَسُّهّ إِلِّا المُطَهَّروُنَ»* را قرائت می کنی؛ و پس از اتمام سوره حمد، از اول سوره نبأ یعنی – عَمَّ یتسائَلُون- که بسم الله الرحمن الرحیم نیز جزء آن است تا آخر قرآن که یک جزء کامل است همین دستور را بجا می آوری، وپس از اتمام باز چهارده بار صلوات به صورت فوق می فرستی، و پس از آن آیه « ونُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحَمهٌ لِلمُومِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إلَّا خَسَاراً»** را تلاوت می کنی . و اگر با یک دوره قرآن کامل همین دستورالعمل را بجا آوری تاثیر عجیبی خواهد داشت، بدین معنی که در هر روز از روزهای نام برده یک دوره قرآن کامل بدانسان تمام شود نه اینکه قرآن را در سه روز یاد شده تقسیم کنی. و اگر مدت بین الطلوعین وفا نکند یعنی وقت کم آید و آفتاب مقداری بر آید باکی نیست. و اگر با چند جزء قرآن بدین دستور عمل شود هم صحیح است بشرط این که اول آن سوره حمد و آخر آن سوره ناس باشد.و نیز بدان اگر این ریاضت را پس از هر چند مدتی تکرار کنی تجدید عهدی بوده و فعل نیکی بشمار می آید. و دیگر بدان در اثنای ریاضت انگشتان دست سخت درد می گیرد به طوری که گاهی دست را رمق حرکت نخواهد بود. به تعبیر شریف حضرت استاد علامه در کلمه مذکور، گاه چنان می شد که مدت مدید دست را بر روی قران نگاه می داشتم تا درد آرام گیرد، و گاهی انگشتانم علاوه بر درد ورم می کرد تا پس از چند روزی درد و ورم آرام می شد ولی این درد بسیار مزه دارد، وگاهی این درد به دست چپ و دیگر اعضاء سرایت می کند. اما آنچه اهمیت دارد آن است که درد مذکور نه تنها موجب طهارت ید است بلکه تمامی اعضا به درد آمده را مطهر می کند. و نیز گفته اند عمل مزبور را تاثیری خاص در مطلق رشته های ارثماطیقی و نیز عزائم و علاج و درمان و استخارت با قرآن و غیر قرآن بوده و موجب گشایش است.

*-واقعه/80 ، **-اسرا / 83
منبع کتاب طهارت جلد 2 حضرت استاد صمدی آملی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۲۱:۴۸
علی کارگر

دستورالعمل صحیح نماز توبه روز یکشنبه توسط حضرت استاد صمدی آملی
***این نماز را می توانید هر یکشنبه از هفته در سال بخوانید
***امروز یکشنبه این نماز را می توانید بخوانید
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن...
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۷ ، ۲۱:۴۷
علی کارگر