عشق عشق به ولایت
عشق ، عشق به ولایت
عشق ، اصلا" در محدود نمی گنجد ؛ عشق در جهان نمی گنجد . عاشق هر کجا که می خواهد آرام بگیرد می بیند بی قرار است ؛ پس به دامن حق می رود که آرام بگیرد که می بیند که آن هم قرار ندارد چون خودش فرمود: «فَاَحببتُ اَن اُعرَف » خودش هم بی قرار است. درست است که« الا بذکر الله تطمئن القلوب » حرف حقی است؛ اما آن بی قراری «فَاَحببتُ اَن اُعرَف » عین اطمینان است و با اظطراب فرقی نمی کند .
به تعبیر جناب آخوند، آن حقیقت عشق ، آنقدر تنزل پیدا کرده تا به این عشق مجازی یک زن و شوهر به یکدیگر تبدیل شده . عشق مجازی هر چه قدر مشکلات دارد ؛ عشق حقیقی بیش از آن مشکلات دارد اما در عین حال در عشق مجازی با تمامی مشکلاتی که هست هر دو طرف می گویند:« دل خریدار است کاین ره راه جانان است»و مشکلات را به خوبی تحمل می کنند.
عشق ، کوره است چه اینکه کل نظام هستی کوره است . کسی که می گوید من به راه نمی افتم و به دنبال حقیقت نمی روم و توحید و حضور و مراقبت نمی خواهم نباید آب بخورد، نباید غذا بخورد، نباید راه برود، نباید حرف بزند و مطلقا باید از وجود دست بردارد و هیچ و نابود و عدم شود که این، راه ندارد. کیست که دوست داشته باشد در شبانه روز ، نخورد، نبیند، راه نرود، خیال نکند و تفکر و تعقل نکند ؟ همه اینها متن وجودند و وجود عشق است ، لذا تن و جسم از کار ترسان است ، اما دل خریدار این راه است ، می خواهد . اگر عشق حقیقی را که عین آتش است هفتاد بار بشویی آتش عالم ماده می شود .
حال ای عزیز ما که می گوییم ولایت علی یعنی عشق به ولایت علی دارای دو معناست که یکی معنا عام است و همین دوست داشتن به ولایت علی و پیرو علی بودن حتی به زبان ، و دیگری به معنای خاص است که خیلی سخت است که می توان این طور تعبیر کرد که اگر عشق بین یک زن و شوهر را که حقیقی است نه خیالی و احساسی یعنی عقلی است و حاضرند در این راه جان را دهند هفتاد برابر و یا نه به هفتاد هزار برابر برسانی شاید بشود عشق حقیقی به ولایت علی . حال ببین که عشق به ولایت تو در چه مرتبه ای قرار دارد.
که باز هم خداوند لطف را شامل بندگان کرده و می فرماید که اگر بنده های من به همین اندازه که به عشق مجازی خود محبت دارند نسبت به من هم داشتند چه چیزهایی که بهشان نمی دادم . فافهم
هر سو که رو کِمه نور خِدائه یارون این نور خِدا بی اِنتها یارون
هر ذره که در ارض و سمائه یارون سرتاسر قدمش صدق و صفا یارون
نماشونه سر چِشمَک بَزو ستاره مِره به چشمک ها کرده این اشاره
عاشق که به شو بَرسیه بی قراره بی قرار که گاه دیدارِ یاره
( اشعار طبری حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله )