سخنان عرشی
استاد صمدی آملی روحی فداه می فرمودند :
در رساله ی شریف « نورٌ علی نور » ، در فصل پنجم ( اهمیت شب برای عبادت ) ، صفحه 57 ، حضرت آقا در تعبیرشان می فرمایند :
« آیات و روایات در حثّ و ترغیبِ در خلوت و تهجّدِ شب و استغفارِ اسحار ، بسیار است ؛ آن نیک بختی که در ورطه ی « من کیستم » افتاد ، به دنبالِ درمانِ دردش می رود و به نگه داشتن برنامه و یافتن استاد و دل به دست آوردن ، چاره ی خود می کند و چنین کس را با شب ، اٌنسِ سرشار است که صاحبدل است و طالبِ دیدار است » .
این دو سه سطر عبارت را در شرح « من کیستم » و بحثِ خروج از عادت در نظر مبارکتان داشته باشید .
:large_blue_diamond:آن هایی که به ظواهرِ عالَم خو کرده اند و به همین امورِ متعارفِ زندگی ِ روزمرّه ، اینها به عالَم عادت کرده اند ، و لذا نه دردی دارند ، نه برنامه ای و نه استادی .
اما حضرتِ آقا می فرمایند : آنکه در وادیِ « من کیستم » گرفتار شد به دنبال چهار کار می رود : اول اینکه به دنبال درمان دردش می رود ؛ معلوم می شود که به من کیستم که افتاد دردش می آید ، این درد ، دردِ معنوی و عقلی است که گُل می کند و او به این فکر می افتد که بالاخره چه کاره ام ؟ برای چه خلق شدم ؟ چه می خواهم ؟ و . . . ؟