تعداد اسماء الهی در جوشن کبیر، 1001 اسم است نه 1000 اسم!:small_red_triangle_down:
:small_blue_diamond:کتاب شریف « هزار و یک کلمه » از عارف کبیر علامه حسن زاده آملی، مشتمل بر هزار و یک کلمه و مطلب مفید در موضوعات مختلف است. این کتاب در هفت جلد چاپ شده است و جلد هفتم آن سال 89 برای اولین بار چاپ شد. قبل از اینکه جلد هفتم چاپ شود خیلی انتظار چاپ آن را میکشیدم و دوست داشتم ببینم ایشان در آخرین کلمه ی این کتاب چه مطلبی را به عنوان مطلب پایانی مینویسند. لذا تا جلد هفتم چاپ شد به انتشارات قائم در پاساژ قدس قم رفتم و کتاب را باز کردم و مشتاقانه آخرین کلمه (کلمه 1001) را نگاه کردم:
:small_orange_diamond:کلمه 1001
:small_blue_diamond:جناب حجت الاسلام مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب دعای گرانقدر مفاتیح الجنان در تعریف دعای عظیم الشان جوشن کبیر فرموده است: «و آن هزار اسم است و در آن است اسم اعظم...». [چون دعای جوشن کبیر، صد بخش دارد و هر بخشی، ده اسم از اسماء الهی است، لذا 1000 اسم در جوشن کبیر موجود است]
:small_blue_diamond:[اما] راقم سطور، حسن حسن زاده آملی گوید: دعای عظیم القدر جوشن کبیر هزار و یک اسم است، زیرا که
:small_blue_diamond:بند پنجاه و پنجم آن حاوی «یازده» اسم الهی است [نه ده اسم]:
(55) 1- یا من نفذ فی کل شیء امره 2- یا من لحق بکلّ شیء عمله 3- یا من بلغت الی کل شیء قدرته 4- یا من لا تحصی العباد نعمه 5-یا من لا تبلغ الخلائق شکره 6- یا من لا تدرک الافهام جلاله 7- یا من لا تنال الاوهام کنهه 8- یا من العظمة و الکبریاء ردائه 9- یا من لا تردّ العباد قضائه 10- یا من لا ملک الا ملکه 11- یا من لا عطاء الّا عطائه .
و آخر دعویهم ان الحمد لله رب العالمین.
پنجشنبه 24 اسفند 1385 ه ش، برابر با 25 صفر 1428 ه ق.
و انا العبد حسن حسن زاده آملی
@arefane11برگرفته از کانال
دانلود فایل صوتی مراسم شب احیاء قرآن بسر شب 23 رمضان 1395 با افاضات عرشی حضرت استاد صمدی آملی
دانلود فایل صوتی مراسم یادواره سید شهیدان ساری شهید علی دوامی با سخنرانی استاد صمدی آملی
بَنی آدَم اعضای یکدیگرند
که خوبان آن نوکَر حِیدَرند
همان ها که بر"عِشق" نوکَر شدند
زِ حور و پَری و مَلَک برتَرند
بُوَد نوکَری بر دَرَش افتِخار
که خاک رَهَش مِیثَم و قَنبَرند
مُحِبّان حِیدَر عَلی طینَت اَند
که در آفَرینِش زِ یک گوهَرند
چو عُضوی به درد آوَرَد روزِگار
مَدَد گیرد از صاحِب ذوالفَقار
عَلی بی بدیل است و مثل عَلی
نَزایَد دِگـر مادَر روزِگار
اِهانَت کُنَد گر کَسی بر وَلی
دِگر عُضوها را نَمانَد قَرار
تو کَز مِحنَت دیگران بی غَمی
مَزَن لافِ عِشقِ عَلی را دمَی
عَلی بوده غَمخوار درماندِگان
عَلی بوده بر زَخمِ دین مَرهَمی
اگر یار بیچاره ای "یا عَلی"
و گر غِیر اینَست "نامَحرَمی"
تو گر مُنکِر مُرتِضی بوده ای
نَشایَد که نامَت نَهَند آدمی